-
هر چی رهبرمون بگه!
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 09:15
عراقی ها آورده بودنش جلوی دوربین برای مصاحبه. قد و قواره اش، صورت بدون مویش، صدای بچه گانه اش، همه چیز جور بود؛ همان طور که عراقی ها می خواستند. ازش پرسیدند: قبل از اینکه بیایی جنگ چیکار می کردی؟ گفت: درس می خوندم. گفتند: کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟ گفت: چی دارید میگید؟! قبول نمی کردند بیام جبهه؛ خودم به زور اومدم؛...
-
شاخص های مکتب سیاسی امام خمینی (ره)
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 15:06
در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می کرد؛ حتّی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. هدف دشمن از زیر سؤال بردن امام و راه او بیست وپنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی...
-
نامه عاشقانه یک مادر شهید به تنها پسرش
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 17:21
سلام مادرت را از فرسنگ ها راه بپذیر، بوسه من بر گونه های زیبای خداگونه تو باد. ای عزیزترین کس من بعد از خدا و پیامبران و امامان معصوم که چگونه زندگی کردن را به ما آموختند. ، بسیار بودند زنانی که در هشت سال دفاع مقدس مردانه در کارزار جنگ حضور داشتند و نشان دادند اگر پای دفاع از اسلام در میان باشد عزیزترین کس خود را در...
-
آرزوی شهادت
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 09:53
در یک نیمه شب وقتی که از خواب بیدار شدم صدای زمزمه ایشان را شنیدم، بلند شدم و دیدم همه جا تاریک است. پشت درب اتاق ایستادم و دیدم دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و با خدای خودراز و نیاز می کند و می گوید: ( خدایا بجز شهادت آرزویی دیگر ندارم. اگر لیاقت دارم دستم را بگیر و نجاتم بده ! ) با شنیدن این حرفها خیلی ناراحت...
-
غسل شهادت
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 09:52
دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش میگفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟» گفتم: حمام را میخواهی چکار؟ گفت: میخواهم غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم میخوای بری. باشه! آن گوشه را میبینی آنجا حمام صحرایی است. بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد. لباس تمیز بسیجی به تن...
-
زندگی نامه شهید فهمیده
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:25
زندگی نامه وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد،...
-
تواضع و فروتنی شهید باکری
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:24
تواضع و فروتنیاش باعث میشد که اغلب او را نشاسند . او محبوب دلها بود . همه دوستش میداشتند و از دل و جان گوش به فرمان او بودند . او نیز بسیجیان را دوست داشت و به آنها عشق می ورزید . میگفت : وقتی با بسیجیها راه میروم ، حال و هوای دیگری پیدا میکنم ، هر گاه خسته می شوم پیش بسیجیها می روم تا از آنها روحیه بگیرم و...
-
الاغی که عملیات را لو داد
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:17
بعد از عملیات محرم، دشمن به خاطر بازپس گیری مناطقی که از دست داده بود، چند بار پاتک کرد که با مقاومت خوب و جانانه بچهها روبرو شد و عقب نشینی کرد. بعد از این که آتش دشمن کمی فروکش کرد بچهها از این فرصت استفاده کردند و روبروی پل زبیدات مشغول استراحت شدند. من هم به اتفاق یکی از برادرهای آرپیجی زن مشغول استراحت شدم....
-
فرمانده همیشه زنده
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:11
امام خمینی (ره) برآیند همه ی خوبی های جهان است. او احیاگر اندیشه ای است که صفت رحمانیت خداوند (جل جلاله ) را وجه غالب می داند. همه هستی را ذی شعور می پندارد. تسبیح خدا وند را از زبان سنگریزه ها نیز می شنود و در هنگامه مستی خلوص ، این راز را بر ملا می سازد که « هیچ حمدی واقع نمی شود مگر برای خدا.» بی تردید تمام افراد...
-
اگر همت زنده بود ...
شنبه 26 آذرماه سال 1390 17:07
از آرزوهای زیبایمان دل بریدیم ... چه خون دل ها که نخوردیم ... از آخرین لحظه دیدار جا ماندیم ... سخت ترین لحظه ها را به چشممان دیدیم ... همه ی این سختی ها را به جان خریدم تا آزادی را به معنای واقعی بدست آوردیم، برایمان فقط رضای خدا و خوشنودی خمینی کافی بود گفتند: در مقابل ظلم سکوت کنید... گفتند به ما چه که کودکان غزه و...
-
بزرگی از بزرگان :شهید «مرحمت بالازاده»...
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:36
شهید «مرحمت بالازاده» فقط 13 سال داشت؛ نوجوانی از اردبیل؛ به پدر و مادرش گفته بود کار مهمی پیش آمده که باید به تهران برود، اما نگفته بود، چه کاری؟ مرحمت بالازاده وقتی با اصرار از پدر و مادر اجازه گرفت، بی درنگ راهی تهران شد؛ شنیده بود باید به خیابان پاستور برود و رفت. هر طور بود وارد ساختمان ریاست جمهوری شد؛ می گفت...
-
شهید روز عاشورا
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:30
ظهر عاشورا بود. درست 72 نفر بودیم. یکی از نیروها بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. 71 نفر شدیم. شهید هاشمی دستور داد از سنگرها بیرون بیاییم تا به نماز بایستیم. این در حالی بود که رگبار گلوله و خمپاره دشمن از هر سو می بارید. دیده بانهای دشمن به خوبی ما را می دیدند مشغول خواندن نماز جماعت شدیم. به خدا قسم با آنکه آتش...
-
خاک پای بسیجیان
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:29
محو سخنان حاج همت بودم که در صبحگاه لشگر با شور و هیجان و حرکات خاص سر و دستش مشغول سخنرانی بود . مثل همیشه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود که کسی به کار دیگری نپردازد. سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط صدای حاج همت بود و گاهی صدای صلوات بچه ها . تو همین اوضاع صدای پچ پچی توجه ها را به خود جلب کرد. صدای یکی از بسیجی...
-
اینجا کربلاست...
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:28
آتش آتش ریخت بر شام سیاه شعله های گریــــه و اندوه و آه بی پناهی موج میزد در میان دستهای زینب آن شب شد پناه
-
کوتاهی از من بوده ...
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:28
شرمندم که دیرشناختمت: تازه فهمیدم من و تو از یه نظر به هم شبیهیم اینکه هر دو بی سیمچی هستیم. تو توی جنگ زمینی و ما توی این خاکریز مجازی، اما کار تو کجا و کار من کجا، تو به اوج رسیدی و من هنوز اندر خم یک کوچه ام... عکست رو همیشه میدیدم ولی دیر رسیدم، دیر شناختمش ... تصویر بهیاد ماندنی شهید امیر حاج امینی، بیسیمچی...
-
قوانین شهید علمدار
جمعه 25 آذرماه سال 1390 11:27
قوانین شهید سید مجتبی علمدار برای نزدیکی به خدا قانون اول خ داوندا ! اعتراف می کنم به این که قران را نشناختم و به آن عمل نکردم .حداقل روزی ۱۰ آیه قران را باید بخوانم ، اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیل نتوانستم این ۱۰ آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم تاریخ اجرا : ۴/۵/۱۳۶۹ قانون دوم پروردگارا اعتراف...
-
روایت شهادتطلبی رزمنده 17 ساله عملیات مطلعالفجر
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1390 22:44
فرمانده تیپ نبی اکرم کرمانشاه در دوران دفاع مقدس گفت: در عملیات مطلعالفجر کار به جایی رسید که نیاز به فرمانده طلب نیروی شهادتطلب کردند؛ در میان جمع جوان 17 سالهای آمادگیاش را اعلام کرد. او گفت «هنوز خشابم پر است. میخواهم با فدا کردن جانم باعث آزادی کشورم باشم». به گزارش سایت ساجد ، سردار اسدالله ناصح فرمانده تیپ...
-
عملیات رمضان
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE TH اوضاع سیاسی ـ نظامی جنگ تا قبل از عملیات رمضان ونتایج این عملیات: پس از فتح خرمشهر و برتری سیاسی ـ نظامی ایران، که یکی از اهداف آن، خاتمه جنگ بود، پیش بینی میشد که زمینه اتمام جنگ فراهم گردد و نظام بین الملل به طور جدی و با در نظر گرفتن عدالت و تنبیه متجاوز پایان جنگ را پی...
-
روایتی تازه از شهادت حاج همت
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:42
روایتی تازه از شهادت حاج همت این مطلب خاطره کوتاه و ناب از فرمانده دریا دل لشکر27 محمدرسول الله (ص) سردار شهید حاج «سعید مهتدی» از عملیات آبی - خاکی خیبر که به محضرتان تقدیم می کنیم. خوشا به سعادت او و یاران سفر کرده اش در آن پرواز جاودانی به آسمان قرب ربوبی، رسیدن شان به سدره المنتهای سعادت ابدی و نشستن بر سفره ضیافت...
-
درخواست یک جانباز در آخر عمرش
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:40
همان جا کنار تختش ایستادیم به صحبت و بیشتر ذکر خاطره. می دانستم اذیت می شود، ولی چاره چه بود؟ با صدایی گرفته که با هزار سختی و مشقت از ته حلقومش بالا می آمد، گفت که از "شلمچه" برایش بگویم و گفتم. از سه راه مرگ. از کربلای پنج و .. حمید داوودآبادی شاید ده سالی از اون شب می گذره. شبی مثل همه شب های زندگی من و...
-
فتح خون (مقاله ای از شهید سید مرتضی آوینی)
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:36
فصل ششم: ناشئه الیل راوی اینک زمین در سفر آسمانی خویش به عصر تاسوعا رسیده است و خورشید از امام اذن گرفته که غروب کند . دیگر تا آن نبأ عظیم ، اندک فاصله ای بیش نمانده است و زمین و آسمان در انتظارند . فرات تشنه است و بیابان از فرات تشنه تر و امام از هر دو تشنه تر. فرات تشنه مشکهای اهل حرم است و بیابان تشنه خون امام و...
-
خدا را فراموش نکنید
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:31
از همسر و فرزندانم که نتوانستم بیش از این وسیله آسایششان را فراهم نمایم، طلب بخشش می کنم. از خواهران و برادرانم حلالیت می طلبم. بسمه تعالی امید وارم که خداوند گناهانم را مورد بخشش قرار دهد. از کلیه کسانی که به طریقی دینی به آنها دارم طلب مغفرت می کنم، خواهش می کنم مرا ببخشید تا خدای مهربان هم شما را ببخشد. کسانی که به...
-
به فرزندانتان بیاموزید که راه ما راه امام حسین (ع) است
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:30
شهید "سید علیرضا جوزی" دانشآموز 15 ساله بود که همراه 4 رزمنده که آنها هم از سلاله پاک رسول خدا بودند، در روز عید قربان سال 67 به فیض شهادت نائل شد؛ وی در وصیتنامهاش نوشته است: به فرزاندانتان یاد بدهید و بگویید که راه ما راه حق و راه حسین شهید (ع) است. شهید "سید علیرضا جوزی" دانشآموز 15 ساله...
-
سرتیپ خلبان سید علیرضا یاسینی/ از آمریکا تا شهادت
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 11:26
یاسینی که همیشه داوطلب پرواز برون مرزی بود در اواخر سال 61 توانسته بود 75 عملیات برون مرزی را با موفقیت کامل به انجام برساند این تعداد فقط ماموریتهای برون مرزی بود وگرنه علیرضا در این مدت تعداد زیادی پرواز جنگی انجام داده بود و به دلیل رشادت و لیاقتهایی که از خود بروز داده بود در بهمن ماه سال 1361 به درجه سرهنگ دومی...
-
اشعار سنگ مزار شهیدان
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 22:48
985 شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگیست 986 شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سوز عشقند شهیدان راهیان کوی یارند شهیدان عاشق و خونین تبارند 988 شهید آسوده و راحت بمیرد به سوی آسمانها پر بگیرد جدا چون گشت مرغ روحش ازجان بسوی آسمانها پربگیرد شهید اسطوره تقوا و دین است ز طغیان گر کلاه و سر بگیرد خوشا...
-
وصیت نامه شهید محمدرضا عقیقی
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 22:41
-
بافرماندهان(شهید حبیب الله شمایلی)
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 22:38
قائم مقام فرمانده لشکر7ولی عصر(عج)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1333 ه ش در بهبهان دیده به جهان گشود. پدر و مادرش دلباخته قرآن بودند و شیفته حضرت رسول (ص) وائمه اطهار، از این رو دیانت و متانت از وجود حبیب الله می بارید. از کودکی فردی صمیمی، صادق، پایبند به احکام الهی بود . در مراسم مذهبی حضور می یافت تا با شخصیت...
-
عشق و علاقه وافر امام به رزمندگان اسلام
شنبه 14 خردادماه سال 1390 20:16
رزمندگان و امام خمینی افتخارم این است که بسیجىام عشق و علاقه وافر امام به رزمندگان اسلام خصوصا بسیجىها تا بدان حد بود که در یکى از پیامهایشان فرمودند در دنیا افتخارم این است که خود بسیجىام و به مناسبت دیگرى فرمودند : امیدوارم خداوند مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد. (1) شبهاى حمله تا سحر دعا مىکردند از مواردى...
-
خاطره ای از عملیات فتح المبین
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 17:26
اگه اشتباه نکنم فروردین ماه سال 61 بود بعد از عملیات فتح المبین یک شب در مسجد شهید نعمت اله مویدی رو دیدم که از عملیات برگشته بود. بعد از احوالپرسی گرم صحبت درخصوص عملیات شدیم ، الان دقیقا یادم نیست چه حرفهایی رد و بدل شد فقط یک خاطره ای از زبان خود شهید یادم است که می گفت : ( روز عملیات بود دسته ما در حال تک بود،از...
-
نامه ای از یکی از رزمندگان به شهید نعمت الله مؤیدی
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1390 20:26