وب لاگ شهید نعمت الله مؤیدی

وب لاگ شهید نعمت الله مؤیدی

بسم رب الشهداء و الصدیقین
وب لاگ شهید نعمت الله مؤیدی

وب لاگ شهید نعمت الله مؤیدی

بسم رب الشهداء و الصدیقین

انهدام مخازن سوخت اردبیل ۳۱/۰۶/۵۹

 

 دولت بعثی در شوک 

عراق هنوز هم در شوک حمله روز گذشته است. اکثر پایگاه های هوایی مهم عراق بمباران شد و دشمن در سردرگمی کامل بسر می برد. آنها که حتی تصور چنین پاسخی را از تیزپروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هیچ گونه حرکتی نمی توانستند انجام دهند. هواپیماهای آنان نیز در پی حمله 140 فروندی نیروی هوایی کاملا زمین گیر شد و آن تعدادی هم که توانسته بودند برای تعقیب جنگنده های ایرانی به پرواز درآیند، به دام شکاری های اف 14 افتاده بودند. به شکلی که در کم تر از یک ساعت 5 فروند هواپیمای آنان در هوا مورد هدف قرار گرفت و مابقی از ترس به پایگاه های خود مراجعه کردند.

دولت بعثی در شوک
سه روز است که دولتی بعثی عراق حمله ناجوانمردانه خود را علیه ایران آغاز نموده. در این زمان نیروی هوایی بیشترین بار جنگ را بردوش می کشد. پایگاه های هوایی کشور در دو روز گذشته حماسه ها آفریدند که از آن جمله حمله موفقیت آمیز کمان – 99 در روز گذشته (یکم مهرماه 59) بوده است.
عراق هنوز هم در شوک حمله روز گذشته است. اکثر پایگاه های هوایی مهم عراق بمباران شد و دشمن در سردرگمی کامل بسر می برد. آنها که حتی تصور چنین پاسخی را از تیزپروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هیچ گونه حرکتی نمی توانستند انجام دهند. هواپیماهای آنان نیز در پی حمله 140 فروندی نیروی هوایی کاملا زمین گیر شد و آن تعدادی هم که توانسته بودند برای تعقیب جنگنده های ایرانی به پرواز درآیند، به دام شکاری های اف 14 افتاده بودند. به شکلی که در کم تر از یک ساعت 5 فروند هواپیمای آنان در هوا مورد هدف قرار گرفت و مابقی از ترس به پایگاه های خود مراجعه کردند.
فرماندهان نیروی هوایی که به خوبی می دانستند به عراق نباید فرصت بازسازی داد، طی دستوری به پایگاه های هوایی از آنان خواستند تا با طراحی و اجرای عملیات گوناگون فرصت هرگونه عکس العملی را از آنان بگیرند.

آغازی بر شروع یک حمله گسترده
یکی از این پایگاه ها، پایگاه سوم شکاری همدان بود که در طول روز گذشته به همراه دو پایگاه ششم و دوم، بیشترین حملات را علیه عراق انجام داده بود. در پی این تحولات، فرمانده پایگاه سوم از طراحان اتاق عملیات پایگاه خواست که طرح های خود را جهت حملات متعدد به مراکز نظامی و اقتصادی عراق آماده کنند.
روز دوم مهر سال 59 تصمیم گرفته شد تا یکی از مهم ترین مراکز عراق مورد حمله تیزپروازان نیروی هوایی قرار گیرد. در این زمان سوخت برای هر دو کشور عامل حیاتی بود و با توجه به شرایط بحرانی، امکان تهیه سوخت برای جنگ افزارها به سختی انجام می شد. لذا فرمانده عملیات پایگاه و دیگر همکاران دست بکار شدند و طرحی را آماده نمودند تا مخازن نگهداری سوخت عراق را مورد آماج حملات خود قرار دهند که طی این طرح انهدام بزرگ ترین مخزن سوخت عراق در الهوریه و تجمع مخازن اربیل در دستور کار قرار گرفت. مقرر شد ابتدا مخازن سوخت شهر اربیل و سپس مخازن الهوریه منهدم شوند.
با توجه به این که عراق اینک هوشیار شده بود، لازم بود تا با دقت خیلی زیاد عملیات طراحی شود. لذا تصمیم بر این گرفته شده که این عملیات با رعایت کامل اصول حافظتی و استفاده از بهترین خلبانان پایگاه انجام شود.
 
گروه اول آماده حمله به اربیل
خیلی سریع گروه اول آماده پرواز شد. چهار فروند فانتوم هر کدام مسلح به شش بمب mk82 از پایگاه سوم شکاری به پرواز درآمدند. فانتوم ها با ارتفاع گرفتن به میزان 15000 پا و با آسودگی کامل به پرواز ادامه دادند و از قسمت جنوبی شهر بیجار گذشتند. سپس با عبور از شهر دیواندره شروع به کم کردن ارتفاع نموده و خارج از دید رادارهای دشمن از قسمت جنوبی سردشت و از لابه لای کوهستان ها وارد خاک عراق شدند. هدف 10 کیلومتری شهر اربیل در شمال بغداد بود. خلبانان در خاک عراق با تعجب درحال پرواز بودند زیرا کوچک ترین خطری آنان را تهدید نمی کرد. با نزدیک شدن فانتوم ها به شهر اربیل و هدف طبق نقشه، می بایست از شمال شهر اربیل دور زده و در راه بازگشت مخازن را که در جنوب شهر بود مورد هدف قرار دهند. تا این جا همه چیز مرتب بود ولی این پایان کار نبود. رادارهای عراقی موفق به کشف فانتوم ها شده بودند. توپ های سبک 23 میلیمتری آتش بی امان خود را بر روی فانتوم ها گرفتند. در طرف دیگر نیز دو فروند میگ 23 عراقی به عنوان اسکرامبل از پایگاه خود به پرواز در آمدند تا جنگنده های ایرانی را رهگیری و منهدم سازند.

مخازن منهدم شد ولی ...
اینک دیگر فانتوم ها به هدف رسیده بودند. در 5 مایلی هدف فانتوم ها با علامت سرگروه آماده بمباران شدند و لحظاتی بعد مخازن در آتش می سوختند. ماموریت با موفقیت انجام شده بود. اینک جنگنده ها باید با تمام سرعت خود را به مرزهای کشورمان می رساندند. جنگنده ها که سبک هم شده بودند، با قرار دادن موتورها در حالت پس سوز شروع به دور شدن از منطقه کردند غافل از این که میگ ها آنها را ردیابی کرده و درحال تعقیب آنها بودند. در 40 مایلی مرز یکی از فانتوم ها متوجه میگ عراقی شد. خلبان بلافاصله به لیدر اطلاع داد که دو فروند جنگنده دشمن در تعقیب آنها هستند. با فرمان لیدر دسته، فانتوم ها از هم فاصله گرفته و با کم کردن ارتفاع به سرعت به راه خود ادامه دادند. این زمانی بود که خلبانان کابین عقب با دقت در حال بررسی اوضاع و مقابله با تهدیدات احتمالی دشمن بودند.

شلیک موشک به سمت فانتوم ایرانی
 تا مرز دیگر فاصله ای نمانده بود که کمک خلبان فانتوم شماره سه متوجه شد که یکی از میگ های عراقی بر روی هواپیمای آنان قفل راداری انجام داده است. کمک درحالی که به سختی تلاش می کرد قفل راداری دشمن را بشکند، مرتب از خلبان می خواست که ارتفاع را کم تر کند. در همین زمان میگ عراقی موفق شد با قفل کردن راداری بر روی فانتوم یک تیر موشک هوا به هوا به سمت فانتوم شلیک کند. کمک بلافاصله به خلبان اطلاع می دهد و از او می خواهد تا سرحد ممکن ارتفاع را کاهش دهد. ارتفاع فانتوم به حدی پایین بود که عوارض طبیعی زمین هر لحظه خلبانان را تهدید می کرد. موشک لحظه به لحظه به فانتوم نزدیک تر می شد. این پایان مشکلات نبود. از طرفی با نزدیک شدن به ارتفاعات مرزی، خلبان باید ارتفاع می گرفت و در این حالت موشک به راحتی با فانتوم برخورد می کرد. در آخرین لحظات سرانجام کمک خلبان موفق می شود قفل راداری را شکسته و موشک را منحرف کند. هواپیما نیز اینک به ارتفاعات مرزی رسیده بود. میگ عراقی که ناکام مانده بود، از ترس تامکت های ایران گردش می کند و به داخل خاک عراق فرار می کند.
لحظاتی بعد فانتوم آخر سالم در پایگاه فرود می آید و گزارشات لازم نیز تنظیم می شود. با توجه به گزارش های داده شده و با کمی تغییرات، دسته دوم آماده پرواز می شود. فرمانده عملیات پایگاه توضیح می دهد که با زدن مخزن اربیل فکر عراق متوجه آن جاست و یادآور می شود که مخازن الهوریه هم بزرگ تر و هم مهم تر از مخازن اربیل است و به خلبانان یادآور می شود که مراقب باشند.
 
دسته دوم آماده پرواز می شوند
توجیهات قبل از پرواز در اتاق بریفینگ پایگاه شروع می شود. سروان خلبان "عباس دوران" (سرلشکر شهید عباس دوران) به عنوان فرمانده دسته پروازی شروع به بریف خلبانان می کند و نکات مورد نظر را با آنها درمیان می گذارد و همچینین نوع مهمات مورد استفاده و نقاط گردش را مشخص می کند. تصمیم گرفته می شود که جنگنده ها با دور زدن هدف آن را را به صورت خطی بمباران کنند تا به این ترتیب تمامی نقاط مورد نظر منهدم شوند. دوران همچنین یادآور شد که در چند کیلومتری این مخازن، پایگاه هوایی الهوریه قرار دارد که باید حسابی مواظب آن باشیم. هدف ما در 3 کیلومتری الهوریه قرار دارد. این درحالی بود که به دوران ابلاغ شده بود که خود را به پایگاه ششم شکاری معرفی نماید و او می بایست بعد از انجام ماموریت پایگاه همدان را ترک نماید.
برای این پرواز نیز 4 فروند فانتوم در نظر گرفته می شود. سه فروند از فانتوم ها به شش تیر بمب mk82 و 4 تیر موشک راداری مجهز می شوند و هواپیمای فرمانده دسته (شهید دوران) به 4 تیر بمب bl775، 2 موشک حرارتی و 2 تیر موشک راداری مجهز می شود.

دسته دوم به سمت هدف پرواز می کند
خلبانان با تحویل گرفتن تجهیزات پروازی روانه آشیانه هواپیماها شدند و هرکدام سوار بر مرکب آهنین بال خود آماده پرواز شدند. هنوز ساعاتی چند از آغاز صبح نگذشته بود که جنگنده با خزش بر روی باند در دل آسمان جای گرفتند. دوران که به خوبی می دانست عراق الان هوشیار است، مسیر پروازی را در بریفینگ تغییر داده بود. جنگنده ها با اوج گرفتن تا ارتفاع 18000 پا و با سرعتی در حدود 300 نات، به سمت کرمانشاه پرواز کردند و با نزدیک شدن به ایلام ارتفاع را به 9000 پا و سرعت را با 400 نات رساندند. در نقطه ایذایی اول، خلبانان با علامت دوران جنگنده های شان را تا ارتفاع 1000 پایی به زیر کشیدند و با عبور از جنوب صالح آباد، در پوشش دره های عمیق وارد خاک عراق شدند. در این هنگام جنگنده ها با سرعتی بالای 1000 کیلومتر درحال حرکت بودند .
خلبانان متعجب بودند که چرا هیچ مانعی برای حضور آنها وجود ندارد. دقایقی بعد دوران با رمز اطلاع می دهد که تمامی جنگنده ها مسلح کنند. مخازن سوخت بزرگ تر از آن بود که تصور می شد. دوران که جلوتر از بقیه پرواز می کرد متوجه شد که هیچ سایت موشکی در منطقه وجود ندارد و آن جا فقط توسط پدافندهای 57 و 23 میلمتری محافظت می شود. البته از نحوه چیدمان پدافند معلوم بود که پدافند 57 میلیمتری توسط رادار کنترل می شود. پس بلافاصله به خلبانان اطلاع داد که ارتفاع را کم کرده تا در تیررس پدافند 57 نباشند ولی پدافند 23 میلیمتری هنوز تهدیدی جدی بود.

مخازن سوخت منهدم شدند
دوران با سرعت از روی مخازن عبور کرد و جنگنده ها نیز با عبور از روی هدف در 5 مایلی آن با گردشی به سمت مخالف آماده بمباران شدند.
در همین هنگام آژیر خطر در پایگاه الهوریه به صدا درآمده بود و خلبانان اسکرامبل آماده پرواز می شدند. دوران با دقت اوضاع را بررسی می کرد تا خطری فانتوم ها را تهدید نکند.
با رسیدن 3 فانتوم به بالای مخازن، لحظاتی طول نکشید تا صدای انفجارهای مهیب کل منتطقه را پر کند. عملیات تا این جا کاملا موفق بود. درحالی که جنگنده ها خوشحال از به هدف نشستن بمب های خود بودند، دوران متوجه شد دو فروند میگ عراقی آماده پرواز و حمله به فانتوم ها هستند. درنگ جایز نبود باید به حریم پایگاه نزدیک می شد.

باند پایگاه هوایی هدف قرار گرفت
دوران ارتفاع هواپیما را به حدود 10 متری سطح زمین رساند و با سرعت به سمت پایگاه حرکت کرد. پدافند پایگاه لحظه ای قطع نمی شد. دیگر کمی دیر شده بود و جنگنده ها آماده تیک آف بودند. در یک لحظه دوران فکر جدیدی کرد و با یک گردش سریع و فشار آوردن جی بالا، به سمت راست چرخید و با رسیدن بر بالای باند، چهار تیر بمب خود را بر روی باند و رمپ پروازی فرو ریخت. با آسیب دیدن باند عملا دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانست از این پایگاه به پرواز درآید.
تا این لحظه خلبانان با چشم دوختن به آسمان دنبال هواپیمای دوران بودند که صدای دوران در رادیو طنین می اندازد که:
- باند را زدم شما سریعا به پایگاه برگردید.
در همین لحظه دوران متوجه چندین کامیون حمل سوخت نزدیک آشیانه جنگنده های عراقی می شود. حجم پدافند بسیار بالا بود و این ریسک بزرگی بود که بخواهد دوباره بر روی پایگاه برگرد. از طرف دیگر تمام بمب ها را بر روی باند فرو ریخته بود. او در یک لحظه تصمیم می گیرد تانکر را هدف قرار دهد کاری که استقبال از مرگ بود؛ لذا با گردشی سریع بر روی پایگاه، نواخت مسلسل هواپیمایش را بر روی تند قرار می دهد و محوطه را به رگبار می بندد که طی آن، موفق به انهدام کامیون های سوخت و وارد آوردن خسارت های سنگین دیگری به پایگاه الهوریه شد.

جنگنده ها سالم به زمین نشستند
 درنگ جایر نبود. دوران با قرار دادن قدرت موتور در حالت 100 درصد و روشن کردن پس سوز، به سرعت به سمت مرز حرکت می کند. با توجه به خطرات احتمالی، نزدیک ترین مسیر را به سمت مرزهای کشورمان انتخاب می کند و موفق می شود از جنوب کشور به سلامت از مرز عبور کند. لحظاتی بعد او در کنار سه فانتوم دیگر قرار می گیرد و لحظاتی بعد در پایگاه همدان به سلامت فرود می آیند.
آنها به همراه دسته قبلی پرواز ضربات مهلکی را بر پیکره عراق وارد نموده بودند و این درحالی بود که تازه ساعت های اولین صبح روز دوم مهرماه بود و عراق باید تا پاسی از شب خود را آماده هجوم های پی در پی عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران می کرد.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

عملیات آلفارد ۲۹/۰۶/۵۹

اولین پاسخ هوایی ایران تنها دو ساعت بعد از حمله دشمن

 

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صدام حسین دیکتاتورعراق با این تصور که با رفتن شاه ایران جای او را در خلیج فارس پر می کند و نقش ژاندارمی خلیج فارس ورهبری اعراب را بازی می کند، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب چندین بار دست به تحرکات مرزی زد تا بهانه و انگیزه لازم را به دست آورد.

ادامه مطلب ...

جدول موضوعی عملیاتها به همراه تاریخ و منطقه عملیاتی

جدول موضوعی عملیاتها به همراه تاریخ و منطقه عملیاتی

جبهه جنوب، موقعیت : غرب دزفول ----- تاریخ : 23/7/1359

عملیات پل نادری

جبهه جنوب، موقعیت : شرق سوسنگرد ------ تاریخ : 26/8/1359

عملیات سوسنگرد

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب کرخه کور، هویزه --- تاریخ : 15 تا 18/10/1359

عملیات نصر

جبهه غرب، موقعیت : غرب صالح آباد  -- تاریخ : 19/10 تا 20/11/1359

عملیات ضربت ذوالفقار

جبهه جنوب، موقعیت : شمال آبادان ----- تاریخ : 20/10/1359

عملیات توکل

جبهه غرب، موقعیت : غرب سرپل ذهاب ----- تاریخ : 1 تا 9/2/1360

عملیات بازی دراز

جبهه جنوب، موقعیت : شمال سوسنگرد ---- تاریخ : 13/2 تا 5/3/1360

عملیات امام علی (علیه

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب دارخوئین --- تاریخ : 21 تا 25/3/1360

عملیات فرمانده کل قوا

جبهه غرب، موقعیت : شمال سرپل ذهاب --- تاریخ : 11 تا 16/6/1360

عملیات رجایی و باهنر

جبهه جنوب، موقعیت : شمال آبادان - تاریخ : 5/7/1360

عملیات ثامن الائمه

جبهه جنوب، موقعیت : غرب سوسنگرد - تاریخ : 8 تا 15/9/1360

عملیات طریق القدس

جبهه غرب، موقعیت : شمال گیلان غرب و جنوب سرپل ذهاب - تاریخ : 20/9 تا 6/10/1360

عملیات مطلع الفجر

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب و شمال نوسود - تاریخ : 12 و 13/10/1360

عملیات محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله)

جبهه جنوب، موقعیت : غرب شوش و دزفول - تاریخ : 2 تا 10/1/1360

عملیات فتح المبین

جبهه جنوب، موقعیت : غرب کارون - تاریخ : 10/2 تا 3/3/1361

عملیات بیت المقدس

جبهه جنوب، موقعیت : شرق بصره - تاریخ : 22/4 تا 7/5/1361

عملیات رمضان

جبهه غرب، موقعیت : غرب سومار - تاریخ : 9 تا 13/7/1361

عملیات مسلم بن عقیل

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب موسیان - تاریخ : 10 تا 20/8/1361

عملیات محرم

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب فکه - تاریخ : 17 تا 21/11/1361

عملیات والفجر مقدماتی

جبهه جنوب، موقعیت : شمال فکه - تاریخ : 21 تا 28/1/1362

عملیات والفجر 1

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب پیرانشهر - تاریخ : 29/4 تا 13/5/1362

عملیات والفجر 2

جبهه غرب، موقعیت : مهران - تاریخ : 7 تا 20/5/1362

عملیات والفجر 3

شمال غرب، موقعیت : شمال مریوان - تاریخ : 27/7 تا 30/8/1362 جبهه

عملیات والفجر4

جبهه جنوب، موقعیت : هورالهویزه - تاریخ : 3 تا 22/12/1362

عملیات خیبر

جبهه غرب، موقعیت : جنوب سومار - تاریخ : 26 تا 30/7/1363

عملیات عاشورا

جبهه جنوب، موقعیت : هورالهویزه - تاریخ : 19 تا 26/12/1363

عملیات بدر

جبهه شمال غرب، موقعیت : امتداد مرز استان آذربایجان و عراق - تاریخ : 24/4 تا 18/6/1364

عملیات قادر

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب آبادان - تاریخ : 20/11/1364 تا 9/2/1365

عملیات والفجر 8

جبهه شمال غرب، موقعیت : شرق سلیمانیه - تاریخ : 5 تا 9/12/1364

عملیات والفجر 9

جبهه غرب، موقعیت : مهران - تاریخ : 9 تا 19/4/1365

عملیات کربلای ۱

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب پادگان حاج عمران - تاریخ : 10 و 11/6/1365

عملیات کربلای 2

جبهه شمال غرب، موقعیت : کرکوک - تاریخ : 19 و 20/7/1365

عملیات فتح 1

جبهه جنوب، موقعیت : جنوب و غرب خرمشهر - تاریخ : 3 تا 5/10/1365

عملیات کربلای 4

جبهه جنوب، موقعیت : شلمچه - تاریخ : 19/10 تاغ 4/12/1365

عملیات کربلای 5

جبهه جنوب، موقعیت : شلمچه - تاریخ : 3 تا 13/12/1365

عملیات تکمیلی کربلای 5

جبهه غرب، موقعیت : نفت شهر - تاریخ : 23 و 24/10/1365

عملیات کربلای 6

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب پادگان حاج عمران – تاریخ : 13 تا 17/12/1365

عملیات کربلای 7

جبهه جنوب، موقعیت : شلمچه - تاریخ : 18 تا 22/1/1366

عملیات کربلای 8

جبهه شمال غرب، موقعیت : شمال سلیمانیه - تاریخ : 25/1 تا 5/2/1366

عملیات کربلای 10

جبهه شمال غرب، موقعیت : شمال سلیمانیه - تاریخ : 21/3 تا 5/4/1366

عملیات نصر 4

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب سردشت - تاریخ : 14 و 15/5/1366

عملیات نصر 7

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب ماووت - تاریخ : 29/8 تا 5/9/1366

عملیات نصر 8

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب ماووت - تاریخ : 15/10 تا 2/11/1366

عملیات بیت المقدس 2

جبهه شمال غرب، موقعیت : جنوب ماووت - تاریخ : 24 تا 29/12/1366

عملیات بیت المقدس 3

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب نوسود - تاریخ : 24 تا 29/12/1366

عملیات والفجر 10

جبهه شمال غرب، موقعیت : جنوب دریاچه دربندیخان - تاریخ : 5 تا 9/1/1367

عملیات بیت المقدس 4

جبهه شمال غرب، موقعیت : غرب ماووت - تاریخ : 26 و 27/2/1367

عملیات بیت المقدس 6

جبهه جنوب، موقعیت : شلمچه - تاریخ : 22 تا 25/3/1367

عملیات بیت المقدس 7

 

نامه ای به یک شهید

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ای شهید!

تو رفتی و ماندگان را با کوله باری از مسئولیت ها تنها گذاشتی. شاید روزی که روز وصل تو به خداوند بود، با خودت این فکر را کردی که من می روم تا بعد از من باشند کسانی که را هم را ادامه دهند. باشند کسانی که خون سرخم را که برای سربلندی و افتخار ملتم دادم، پایمال نکنند. اما ای شهید! حال کجایی تا ببینی که خون سرخ تو، همان خونی که با افتخار برای عزت کشورت دادی، دارد نادیده گرفته می شود.

شهدا

عده ای از افراد این سرزمین، که خود ادعای حضور در دوران جنگ و دفاع مقدس و همچنین ادعای مردی و مردانگی را دارند، با ذلت تمام که از نظر خودشان اوج عزت است، دست به سمت کسانی دراز کرده اند، که در دوران جنگ، تمام کشورها را برضد ایران مجهز کرد. همان کشوری که امروز از دولتی حمایت می کند که خاخام های یهودیشان یا بهتر است بگویم شیاطین دینشان حکم قتل کودکان و زنان بی گناهی را صادر می کنند که جز دفاع از سرزمینشان، چیز دیگری نمی خواهند. همان کشوری که امروز از دولتی حمایت می کند که صدها نفر از شیعیان را بی هیچ گناهی قتل عام می کند.

آری ای شهید! من و امثال من به وجود افرادی چون تو افتخار می کنیم. شاید من فرزند شهید یا جانباز و یا آزاده نباشم، اما به حرمت خون تو در مدرسه ای درس می خوانم که نام زیبای شاهد در کنار اسم نورانی خانم حضرت زینب(س) نهاده شده است. همان بانوی بزرگواری که با تمام سختی ها، تن به ذلت ندادند. به عنوان یک دانش آموز بسیجی، به تو قول می دهم که در فرداهای مملکتم، افتخار بیافرینم. و جز افرادی نباشم که از خون پاک شهدا به نفع خویش پلکان می زنند و پله پله آرمان های مقدس شهیدان را زیر پامی گذارند و وقتی به پله های آخرین می رسند، بسیار خوشحال می شوند. اما آن قدر دنیا بین و کوته فکرند که نمی فهمند آن پله بر روی نیش مار قرار دارد.

در آن هنگام است که آنان از تمام پله ها یکی یکی نزول کرده و دستشان برای تمامی مهره های بازی و نظاره کنندگان رو می شود. در این وقت افرادی که گول ظاهر را خورده بودند، از آنها جدا می شوند. و در عوض این انسان های بد سرشت با کسانی هم بازی می شوند که قبلا صورتشان را در این باتلاق لجنی کرده بودند.

اما ای شهید تو ناراحت نباش. زیرا در کنار این عده که حتی به خود نیز رحم نمی کنند، کسانی هم هستند که روز و شب از خداوند طلب می کنند تا پاسدار خون شما باشند. همان هایی که در این 30سال ثابت کردند که ما می توانیم. چون الگوهایی مثل شما داریم. و چون دست رهبری فرزانه و قدرتمند و خداترس و دشمن نترس، مانند حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)، بر روی سر این مردم سایه افکنده است.

به امید روزی که تو و دوستانت شاهد این باشید که همه افراد این مملکت راهتان را با سربلندی ادامه می دهند. همانانی که انشاءالله در زمان ظهور مولایمان امام عصر(عج) در کنار شما باشند.

 

نویسنده :محیا ایرجی، 17ساله، شهریار

نامه ای به دایی عزیزم شهید نعمت الله مؤیدی

سلام بر تو دایی عزیزتر ازجانم 

 

سلام بر تو که جان گرامی ات را در راه خدا و عشق به دین و وطن ، بی درنگ فدا نمودی .

درود بر تو که دل از همه رنگهای دنیایی بگسستی و سوار بر اسب راهوار هدایت در جاده ی نور به سوی معبود شتافتی بدون آنکه لحظه ای تردید به دل راه دهی .

ستاره ای شدی در آسمان و درخشیدی ، و راهنمائی برای شبگردان گم کرده راه ...

با خون پاکت ، زیبائی ها آفریدی و نقش عشق و معرفت را با سیطره بر هستی ، در صفحه روزگار ترسیم کردی ...

و شیطان با همه مکر و حیله و نفوذش در برابر تو زانو زد ...

 نمیدانم چطور و ازکجاشروع کنم.اماهمین رامیدانم که دل تنگی ات آن قدر آزارم می دهد که نمیدانم شکایت دل تنگی هایم را به که ببرم

میدانم که هنوز در راه خدا به جهاد خود ادامه می دهید و میدانم که شما زنده اید و این ما هستیم که مرده ایم و در دنیای مادیات غرق شده ایم ...

هنوز تصویر شماست که بر لوح دلها حک شده و مایه دلگرمی ، امید و نیروی جهادگران خدا جو ، عاشقان ولایت ، عدالت پیشگان راه هدایت ، و خدمتگزاران این ملت می باشد.

بزرگی می گفت شهدا مانند شیشه عطری می مانند که با شکستن قفس ،و عروج ، عطرشان فضای هستی را پر می نماید و آنگاه همگان به گوهر وجودشان و زیبائی راهشان پی خواهند برد .

بعضی هنگام جسورانه و ساده لوحانه از خدای خود شهادت را درخواست کردیم و بارها گفتیم اللهم الرزقنا توفیق الشهادة ... اما لحظه ای بر اعمال خود اندیشه نکردیم و اندکی به راهی که شما پیموده اید فکر نکردیم و مثل همیشه با راحت طلبی و بدون تلاش ، بهترین ها را از خدا خواستیم ...

از خاطرات خوانده و شنیده و از سرگذشت برجای مانده شما ، دانستم که چگونه در مقابل آتش و پولاد و اهریمن سینه سپر کردید و با خون خود ، خاک مذلت بر سر شیطان صفتان ریختید ...

با همه شجاعت و رشادت و دلاوری ؛ تواضع و فروتنی تنها بخشی از صفات والای شماست .

ای عزیزان و مقربان درگاه الهی ، وای به حال روزی که شما ، ما را فراموش کنید و به حال خودمان واگذارید ؛ هر چند ما نه تنها شما را بلکه خود را نیز فراموش کرده ایم ...

آگاهید که گریه هایم در گلزار شما ، برای تیره روزی ، سرگردانی و گمراهی خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما جیره خواران شما ...

آگاهم که سعادت اعتراف و جیره خواری را نیز از استمدادها و عهد های با شما ، هنگام تحویل سال در پاک ترین سرزمینها که خون شما بدان آغشته گردیده و مطهر شده ، یافته ام ...

خوب میدانم که هرگاه دست یاری به سویتان دراز کردم دست رد به سینه ام نزدید و هرگز فراموش نمی کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام ، تاثیری شگرف و تحولی عظیم ، بر زندگی ام داشتید .

کوتاهی کردم ... فریب خوردم ... فراموش کردم ...

شهدا به خدا شرمنده ایم ...

ای رهپویان راه انبیاء و اولیاء الهی و ای خونین بالان راه خدائی

                                                                      التماس دعا...